مهم ترین کاربرد بصیرت

(یوسف _108)
این آیه علاوه بر اینکه نشان میدهد که رهبر باید داراى بصیرت و بینایى و آگاهى کافى باشد؛ هم چنین نشان مىدهد که هر مسلمانى که پیرو پیامبر است؛ چون به نوبه خود دعوت کننده و مبلغ به سوى حق است، پس نباید مردم را چشم بسته و بدون آگاهی به انجام کاری ترغیب کند بلکه باید خود دارای بصیرت کافی بوده تا با بصیرت و آگاهى کامل مردم را به سوى خدا دعوت کند.
همانگونه که انسان برای حرکت از جایی به جایی، نیازمند به چشم ظاهری است تا در چاه نیفتد، همچنین برای رسیدن به اهداف متعالی و رهایی از دام فتنه ها، نیازمند به هوشیاری و بصیرت لازم است .
در روایت است که: (ما من عبد إلّا و فی وجهه عینان یبصر بهما أمر الدنیا، و عینان فی قلبه یبصر بهما أمر الآخرة، فإذا أراد بعبد خیرا فتح عینیه اللتین فی قلبه: فأبصر بهما ما وعده بالغیب، فآمن بالغیب على الغیب).
یعنی هیچ بند ه ای نیست مگر آنکه دو چشم در صورتش دارد که با آنها امور دنیا را میبیند و دو چشم در دلش که با آنها امور آخرت را می بیند.
پس هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد دو چشمی را که در دل اوست می گشاید و او با آنها آنچه را خداوند در عالم غیب به او وعده داده است؛ می بیند و به وسیله غیب به غیب ایمان می آورد. (کنز العمّال: 2/ 42 ح 3043)
بر اساس آموزه ای قرآنی و اهل بیت عصمت علیهم السلام که خود پرچمداران بصیرت اند؛ انسان باید در همه امور، اعم از زندگی و دوستی ها و دشمنی ها و موضع گیری ها و...، باید بر اساس شناخت عمیق و بصیرت عمل کند تا بتواند با شناخت خودی از بیگانه و اطمینان به حقانیت مسیر ، قدم بردارد.
مهمترین کاربرد بصیرت، زمان فتنه هاست، زمانی که جامعه دچار اضطراب و آزمایشی بزرگ قرار بگیرد که در این صورت تنها بصیرت است که در این حال میتواند قدرت تشخیص و انتخاب را به اشخاص بدهد .
و همچنین امام حسین علیه السلام تا آنجا که توان داشتند مردم را به بصیرت وشناخت دعوت میکردند، گاهی با نامه وارسال پیام ، گاهی با با سخنرانی وگاهی با ملاقاتهای خصوصی و در نهایت با بذل جان خود ؛ راه حق را از باطل روشن نمودند ؛ تا مبادا جامعه در گرداب و امواج فتنه ها گرفتار شود .
معناشناسی و مفهوم شناسی بصیرت
اهل لغت معانی مختلفی برای این واژه بیان کرده اند، همچون ؛ عقیده قلبی، شناخت ، یقین ، زیرکی و عبرت برهان و...
اما در اصطلاح ؛ بصیرت روشن بینی و نیرویی نهانی و قلبی ؛ و فهم و درک عمیق است که زمینه تشخیص حق از باطل و انتخاب راه درست از غلط را برای انسان فراهم میکند.
رسول گرامی اسلام می فرمایند: لیس الأعمى من یعمی بصره إنّما الأعمى من تعمی بصیرته ؛
کور کسی نیست که چشمش نابینا باشد؛ بلکه کسی است که بصیرت نداشته باشد. (نهج الفصاحة _2373).

مرحله دوم : ضرورت و اهمیت بصیرت
بدون شک بینش و آگاهی، در مورد کارهایی که انسان انجام میدهد، بخصوص اعمال فردی و اجتماعی، حائز اهمیت فوق العاده بوده و در صورت نبود بینش کافی، مخصوصا در برهههای حساس زندگی، آدمی را تا مرحله افتادن در پرتگاهها و خروج از صراط مستقیم الهی پیش میبرد.
حال در جنگ نرم که در حقیقت اقدامات روانی و تبلیغات رسانه ایی ، خود جامعه را هدف قرار داده ، در این چنین شرایطی که بمباران اطلاعات و انفجار اندیشه های مسموم در جامعه جریان پیدا میکند ، اینجاست که شناخت دوست از دشمن مشکل می شود . و در این فضای غبار آلود و مسموم ، تنها سپر و سلاحی که قادر است انسان را به سلامت و سعادت رهنمون کند ، همان بصیرت و روشن بینی است.
بنابر این یکی از اهمیت های بصیرت این است که در حربه نرم بهترین سلاح و سپر است.
در نگاه قرآن و اهل بیت عصمت، در جنگ نرم، دشمن با حقیقت و حق رویارویی کرده و برای مسموم کردن عقاید حقه مردم از هیچ کوششی فرو گذار نیست.
در عوض در جنگ صفین می بینیم که در لحظات آخر پیروزی ؛ آنجا که امام می رفت تا ریشه نفاق را بر کند حربه نرم و تبلیغات دشمن کارگر شد و کوته فکری و عدم بصیرت سپاه امام باعث شد تا سیاست قرآن بر نیزه کردن ؛ فضا را بر آنها غبار آلود کند و نتوانند حق را از باطل تشخیص دهند.
بنابراین معلوم می شود که در جنگ نرم آنچه که نقش تعیین کننده دارد عنصر بصیرت است و اصلا در روایات اهل بیت عصمت شخص بی بصیرت را نابینا معرفی کرده است . وخودتان ببینید که موقعیت شخص نابینا در جنگ به چه شکل خواهد بود.
و در آخر با فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون صبر و بصیرت ؛ کلام خود را ختم میک نم .
"عزیزان من! تمام مشکلاتى که براى افراد یا اجتماعات بشر پیش مىآید، بر اثر یکى از این دو است: یا عدم بصیرت، یا عدم صبر. یا دچار غفلت مىشوند، واقعیت ها را تشخیص نمىدهند، حقایق ها را نمىفهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگى خسته مىشوند.
امروز هم در دنیا کسانى که در رأس قدرت هاى سیاسى زور گو و مداخلهگر، یا در رأس کمپانی هاى اقتصادى، یا در رأس دستگاه هاى سرطانگونهى تبلیغاتى و شبکههاى عظیم سودجوى تبلیغات قرار گرفتهاند، از طریق یکى از این دو خصوصیت بر ملت ها حکم مىرانند و زورگویى مىکنند. یا سعى مىکنند ملت ها را در غفلت نگهدارند و بصیرت آنها را از آنها بگیرند - اگر هم نتوانند به طور کلى از آنها بصیرت را سلب کنند، در یک مورد که یک مسألهى خاص برایشان مهم است، سعى مىکنند بیدارى ملت ها و بصیرت انسان ها را در آن جامعه سلب نمایند - یا آنها را دچار بىصبرى کنند. ( دیدار دانشجویان و دانشآموزان - 12/08/1377)
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان