آیا جنگ فرهنگی توهم است؟
در جهان دو قطبی ظهور انقلاب اسلامی که هر کشوری باید خود را در یک طرف دعوای شرق یا غرب تعریف و تعیین میکرد، شعار «نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی» از تهران به جهان مخابره شد تا نشانگر برآمدن هویتی تازه درعصر خود باشد

سالهای پیش وقتی رئیسجمهور اسبق آمریکا نظم نوین جهانی یعنی لزوم تغییر ساختار جهانی را به پنتاگون سفارش داد در پنتاگون، استراتژیستی به نام «آرکوئیلا» استراتژی ای برای این امر تدوین کرد به نام «منازعات سایبرنتیک». منازعات سایبرنتیکال ریشه در آراء جامعهشناس آمریکایی به نام «تالکوت پارسونز» دارد. او جوامع را از حیث نظام اطلاعاتی و اطلاعرسانی به سیستمهای سایبرنتیکی تشبیه میکرد و میگفت سیستم در این حالت، دارای دو شق عمده است: تولیدکننده اطلاعات و تولیدکننده انرژی. سیستم تولیدکننده انرژی از سیستم تولیدکننده اطلاعات فرمان میگیرد. مثل اینکه مغز تولیدکننده اطلاعات است ولی نمیتواند انرژی تولید کند. مبتنی بر چنین دکترینی غرب تولیدکننده اطلاعات و مغز متفکر جهان و فرمانده است و شرق ـ چه به معنای جغرافیایی و چه به مفهوم هویتی ـ تولیدکننده انرژی و فرمانپذیر است.
از نقطهنظر هویتسازان غربی کشوری چون ایران نیز باید در راستای چنین دکترینی قرار میگرفت و به تبع میبایست فرمانپذیر و منقاد باشد. امری که اساسا با روح انقلاب اسلامی، شعارهای اصلی آن و آرمانهای انقلابیون در تضادی آشکار قرار داشت. زیرا انقلاب ایران برآمده از فکر و اندیشه بود و خاستگاهی فرهنگی و هویتی داشت. در جهان دو قطبی ظهور انقلاب اسلامی که هر کشوری باید خود را در یک طرف دعوای شرق یا غرب تعریف و تعیین میکرد، شعار «نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی» از تهران به جهان مخابره شد تا نشانگر برآمدن هویتی تازه درعصر خود باشد.
غرب اما متوجه شد که انقلاب اسلامی ایران هویتی فراتر از مرزهای خود دارد و به همین دلیل از جنگ سخت به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی روی آورد تا بتواند ریشهایترین و اصلیترین مبنای تشکیلدهنده ارگانیسم هویتی انقلاب اسلامی را به چالش بکشد
و درست به دلیل همین هویتسازی بود که مورد غضب شرق و غرب قرار گرفت و اتحاد شوم اینان را در هشت سال دفاع مقدس دید و به جان خرید تا بتواند استقلال را در معنای وسیع آن به مثابه ساخت سازواره اندیشهای و هویتی خود به منصهظهور برساند. از این منظر ایستادگی و پیروزی در دفاع مقدس موفقیت در جنگ هویتی معنا شد زیرا کشوری انقلابی توانست بدون اتکا به قدرتهای حاکم و تنها با اتکال به خداوند و بسیج ملی آحاد جامعه، نقش تازهای در جغرافیای سیاسی زمان ایفا کند.
هویتی که با انقلاب زاده شد با جنگ رشد یافت و گسترده شد و توانست هم ایران و جهان را عمیقا متاثر سازد.
ولولهای در منطقه و جهان افتاد که جمهوری اسلامی چه در سر دارد و چرا میخواهد «انقلابش را صادر کند» چه این هویت انقلابی در تضادی آشکار با منافع غرب و امربرانش در منطقه بود؛ همانها که این روزها برای رهایی از دست ملت خود یکی پس از دیگری فرار را بر قرار یا محاکمه را بر خودکشی ترجیح میدهند.
غرب اما متوجه شد که انقلاب اسلامی ایران هویتی فراتر از مرزهای خود دارد و به همین دلیل از جنگ سخت به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی روی آورد تا بتواند ریشهایترین و اصلیترین مبنای تشکیلدهنده ارگانیسم هویتی انقلاب اسلامی را به چالش بکشد. آنهایی که این روزها اساسا منکر وجود هرگونه تهاجم فرهنگی هستند بد نیست مروری بر وقایع سه دهه هویتسازی انقلاب اسلامی بیندازند تا به یاد بیاورند همه هزینههای سنگینی که این ملت در طول سه دهه پرداخته برخاسته از خاستگاه هویتی، ارزشی و فرهنگیاش بوده و اساسا اگر جمهوری اسلامی ایران کشوری بود در ادات یا شبیه به دیگر کشورهای مثلا اسلامی یا مثلا انقلابی تاکنون در هاضمه جهانیسازی هضم و تمام میشد و بیهوده سخن بدین درازی نمیشد.
اما انقلاب اسلامی ایستاد، بر اصول و مبانی ایستاد، بر سازواره هویتی خود ایستاد، بر همان چیزی که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با خبرگان رهبری بر آن انگشت تاکید نهادند و آن را «حفظ هویت و اصول نظام» خواندند، ایستاد. جمهوری اسلامی ایستاد تا خودش باشد و استقلال را در معنای گسترده و فراگیرش متجلی کند.
سادهانگارانه است اگر کسی تصور کند این هویت ویژه و برتر مورد هجوم و هجمه دشمنان قرار نگرفته است. خوب است این آقایان سخنان استراتژیستی همچون فوکویا را به یاد بیاورند که تلخند میزد و میگفت: «از خیابانهای تهران به من خبر رسیده که از پخش ماشینها صدای راک و رپ و جاز به گوش میرسد، این فضا، فضایی نیست که ایدئولوژی خمینی بتواند ما را تهدید کند.»
سادهانگارانه است اگر کسی تصور کند این هویت ویژه و برتر مورد هجوم و هجمه دشمنان قرار نگرفته است. خوب است این آقایان سخنان استراتژیستی همچون فوکویا را به یاد بیاورند که تلخند میزد و میگفت: «از خیابانهای تهران به من خبر رسیده که از پخش ماشینها صدای راک و رپ و جاز به گوش میرسد، این فضا، فضایی نیست که ایدئولوژی خمینی بتواند ما را تهدید کند.»
اما هم فوکویا و هم خیلیهای دیگر فراموش کردند که ایدئولوژی امام خمینی(ره) «تهدید» نبود بلکه «رهایی و آزادگی» از بردگی بود که در جان ملتها اثر کرد و آنان را اگرچه دیر ولی نهایتا به آزادی از قید حاکم دستنشانده و بیداری اسلامی فراخواند. از این منظر و از نقطهنظر هویتی و همچنین از دیدگاه تبیین استراتژی امنیت ملی جمهوری اسلامی، ایران اکنون دست پیش را در هر دو جبهه دارد، هم به لحاظ هویتی توانسته به شاکلهای معنابخش دست یابد و هم از دیدگاه امنیتی و راهبردی نقشی موثر در منطقه و جهان ایفا کند. لذا اکنون اندیشه هویتی جمهوری اسلامی به مثابه ارگانیسم تولید فکر و اندیشه در منطقه و در پیش ملتهای اسلامی دارای ارج و قرب است.
هویت بهگونهای است که هیچ چیز را نمیشود با آن معاوضه یا همانند ساخت و این درست نقطه قوت و قدرت موثر ایران اسلامی است.